loading...
کانون امام حسن عسکری(ع) خورموج
حسن غلامی دشتی بازدید : 53 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

مقدمه

سالار زنان ، اسوه ي نيکان، صديقه طاهره، حضرت فاطمه زهرا (س) شخصيت وارسته و ممتازي است که همه ي انسان هاي خردمند مسلمان و حتي همه ي دانايان همه ي اديان ، به عظمت ومقام والاي او اذعان کرده اند. 
اين بانوي بزرگ، علاوه بر شخصيت ذاتي و با عنايت به اين که در مهد نبوت پرورش يافته، خود نيز براي پيمودن مدراج عالي انساني ، نهايت دقت، مراقبت، کوشش و مجاهده ي مومنانه را به کار گرفته ، تا از طرفي شرايط لازم بندگي خدا و از طرف ديگر، رسالت قرآني خويش را در ارتباط با اداي مسئوليت عملي و رفتاري، در برابر جامعه اي که در آن زندگي مي کند، به نحو احسن و به صورت ماندگار لباس عمل بپوشاند.
 
اگر بخواهيم به تحليل زندگي اين بانوي بزرگ بپردازيم، بايد بگوييم : فاطمه (س) بانويي است، که در ايمان و عقيده، فکر و انديشه، عمل به وظايف واجب و رفتار و کردار در حوزه هاي فردي و اجتماعي، از آبشخور قرآن کريم الهام گرفته و اين الهام را در سراسر زندگاني کوتاه خويش، به ظهور رسانده است.
 
اين بحث، دامنه ي گسترده اي دارد و فرصت فراواني را مي طلبد، که در اين مجال، نمونه هايي از «تجلي قرآن در رفتار آن حضرت » را به مطالعه مي گذاريم:

1.ياري پيامبر (ص) 

پيامبر (ص) سه سال پس از دعوت پنهاني ، مأمور شد در سال سوم بعثت ، دعوت خويش را علني سازد ، در اين باره آيه نازل شد : فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشرکين. (حجر ، 94/15)
بر اساس اين آيه، رسول خدا (ص) دستور يافت بدون بيم و هراس از مشرکان ، دعوت و تبليغ خويش را علني کند، در مقابل، آزار و اذيت مشرکان و مخالفان هم اوج گرفت ، يکي از افراد نادان به عنوان استهزاء خاک بر سر آن حضرت ريخت و آن حضرت، در حالي که غبار آلوده شده و اشک در چشم داشت، به خانه آمد و فاطمه (س) با مشاهده ي آن وضع، در حالي که گريه مي کرد و سر و صورت پدر را شست و شو مي داد و پيامبر (ص) نيز فاطمه را دلداري مي داد گفت : دخترم ! گريه مکن، خداوند پدرت را ياري و حفظ مي کند. (1)
ابن عباس مي گويد :
 
يک روز رسول خدا (ص) درکنار کعبه حضور يافت و به نماز مشغول شد، عمرو بن هشام بن مغيره مخزومي معروف به ابوجهل، که از مشرکان مخالف پيامبر (ص) بود، به ياران و اطرافيان خود گفت: چه کسي حاضر است برود و نماز اين مرد را خراب کند ؟ عبدالله بن زبعري حرکت کرد و در حالي که رسول خدا (ص) به سجده رفته بود، با کمال قساوت و بي رحمي ، خاکروبه و بچه دان شتري را که تازه نحر شده بود، روي آن حضرت ريخت ، ولي ابوطالب ، مرد مزاحم را دور کرد (2) و آن گاه فاطمه (س) با دست هاي کوچک خويش ، سر و صورت و لباس پدر را از آلودگي پاک نمود و با خشم و فرياد، مهاجمان را مورد نفرين و نکوهش تند قرار داد و سپس پدر را براي رفتن به خانه ياري رسانيد. (3)
همچنين ابن عباس مي گويد:
 
روزي گروهي از افراد قريش ، در حجر اسماعيل (ع) جمع شدند و با بت هاي لات ، عزٌي و منات پيمان بستند، تا پيامبر (ص) را هر جا مشاهده کردند به قتل برسانند. فاطمه (س) که کودکي بيش نبود، از اين توطئه خطرناک اطلاع يافت ، خود را با شتاب به پدر رسانيد و در حالي که گريه مي کرد، موضوع را با آن حضرت در ميان گذاشت ،پيامبر (ص) فرمود: دخترم ! آب حاضر کن تا وضو بگيرم، پس از وضو از خانه بيرون رفت و در مسجد الحرام حضور يافت، وقتي قريشيان آن حضرت را مشاهده کردند، گفتند: محمد (ص) همين است، ولي از شرمندگي سر خود را به زير انداختند، نفس در سينه هاي آنان حبس شد، آن گاه پيامبر (ص) مشت شني به سوي آنان پاشيد و گفت : روي شما سياه باد، بعد آنان پراکنده شدند و بدين ترتيب با هوشياري و اطلاع رساني فاطمه (س) پيامبر (ص) با تدبيري که انديشيد، از يک توطئه حساب شده ، جان سالم به در برد. (4)
راستي ، وقتي در ماه رمضان سال دهم بعثت ، ابوطالب ، عمو و ياور مجاهد پيامبر (ص)و سه روز بعد، حضرت خديجه (س) همسر فداکار رسول خدا (ص) چشم از جهان بستند و پيامبر (ص) آن سال را « سال غم و اندوه » براي خود ناميد. (5) و مي گفت : تا روزي که ابوطالب وفات يافت، دست قريش از آزار من کوتاه بود (6) جزفاطمه (س) چه دختر لايقي مي توانست براي پيامبر (ص) مايه ي تسلٌي و قوت قلب و آرام بخش کانون زندگي آن بزرگوار باشد ؟
پس از هجرت
 
پيامبر (ص) شب اول ربيع الاول سال چهاردهم بعثت، که دشمنان در صدد به قتل رساندن او بودند، به دستور خداوند، خانه ي خويش را ( مکه ) ترک نمود، علي (ع) را به جاي خود خوابانيد و پس از ماندن سه روز در « غار ثور» در حالي که ابوبکر و دو نفر ديگر را همراه داشت ، به مدينه هجرت کرد. (7)
آن حضرت به علي (ع) سفارش کرده بود، در مکه بماند و امانت هاي مردم را ، که نزدش بود به صاحبان آنها برساند. (8) پس از آن نامه اي به علي (ع) نوشت، که وي آماده ي خروج شود علي (ع) هم به افراد باقي مانده دستور داد : بارهاي سبک همراه خود بردارند و با مراقبت شديد از کمين دشمنان مکه را ترک کنند. خود نيز با تني چند از ياران، فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) فاطمه بنت اسد مادر خود و فاطمه دختر زبيربن عبدالمطلب را به طرف مدينه حرکت داد و بعد از چند روز طي طريق با مراقبت زياد، آنان را به سلامت به آن شهر رسانيد. (9)
فاطمه زهرا (س) که با تحمل سختي ها و تلخي ها، در راه دينداري و ياري پيامبر (ص) تجربه هايي اندوخته بود ، در هر جا زمينه اي پيش مي آمد و نيازي احساس مي شد، با کمال ايمان و شوق فراواني حضور مي يافت و پدر را ياري مي رسانيد و در عين داشتن سن کم ، شرايط اطاعت و نصرت پيامبر (ص) را تبلور مي بخشيد.
 
سال سوم هجرت، به همراه برخي ديگر از زنان مانند: صفيٌه ، دختر عبدالمطلب عمه رسول خدا (ص) و خواهر حمزه سيد الشهدا ، براي آب و غذا رساندن به سپاه اسلام و مداواي مجروحان و خلاصه ، ياري پيامبر (ص) در جنگ « احد » حضور يافته است. (10)
سهل به سعد ساعدي مي گويد :
 
در جنگ احد وقتي دندان هاي پيشين پيامبر (ص) شکست و با ضربه ي شمشير دشمن کلاه خود آن حضرت خورد شد و خون بدن و لباس او را فراگرفت، علي (ع) با سپر خود آب مي آورد و روي زخم هاي بدن پيامبر (ص) مي ريخت و فاطمه (س) بدن پدر را شست و شو مي داد، فاطمه (س) وقتي هم مشاهده کرد خون زخم بند نمي آيد، قطعه ي حصيري را سوزانيد و خاکستر آن را روي زخم هاي بدن پيامبر (ص ) نهاد تا خون بند بيايد. (11)
پس از پايان همين جنگ بود، که علي (ع) ذوالفقار ، شمشير خون آلود خود را به فاطمه (س) داد تا خون آن را بشويد و اضافه کرد: فاطمه ! اين شمشير را تحويل بگير، زيرا که امروز با من خوشرفتاري نمود، رسول خدا (ص) ادامه داد: فاطمه جان ! اين شمشير را بگير، چون شوهرت حق خود را ادا کرد و خداوند با آن سردمداران قريش را نابود کرد . (12)
بابا ؛ بگو
 
بر اساس شواهد تاريخي ، در حالي که هنوز ادب قرآني همه ابعاد زندگي مردم را فرا نگرفته بود، بسياري از افراد به عادت منحط و سخيف روزگار جاهلي ، به هنگام صدا زدن پيامبر (ص) آن بزرگوار را بدون توجه به مقام نبوت و رسالت ، و با تعبير : يا محمد ! يا محمد صدا مي زدند، که به منظور آموزش ادب و تربيت گفتاري و محاوره اي ، آيه ي 63 سوره ي نور نازل شد.
 
امام صادق (ع) فرموده است :
 
وقتي آيه : لاتجعلوا دعاء الرسول بينکم کدعاء بعضکم بعضا ( نور، 63/24)، نازل شد ، يعني خواندن پيامبر (ص) را در ميان خود، مانند خواندن ( و صدا زدن ) بعضي از شما نسبت به بعضي ديگر تلقي نکنيد، فاطمه (س) هم آن حضرت را چند بار با تعبير : يا رسول الله (ص) ! صدا زد ، ولي رسول خدا (ص) جواب نداد و روي خود به سوي فاطمه (س) برگردانيد و فرمود: دخترم ! فاطمه جان ! اين آيه درباره ي تو نازل نشده، بلکه درباره ي جفاکاران خودخواه نازل شده ، و : أنت منٌي و أنا منک ، قولي يا أبه ، فانها أحيي للقلب و أرضي للرب ؛ تو از من هستي و من از تو هستم ، تو بگو: بابا، زيرا بابا گفتن تو، دل را زنده و خدا را خشنود مي گرداند.(13)

2. ازدواج فاطمه (س)

قرآن کريم ، ازدواج را با تعبير : ميثاقا غليظا .( نساء ، 21/4) يعني ، پيمان محکم و استوار ياد کرده که علاوه بر قداست آن، براي تحقق اين پيمان، به کارگيري مطالعه و دقت فراوان هم لازم است. چنان که حفظ اين پيمان نيز مراقبت و هوشياري زيادي مي طلبد. پيامبر (ص) نيز ، در مورد ازدواج حضرت فاطمه (س) با وجود که خواستگاران متعددي داشت، به خاطر عدم سنخيت و تناسب فکري و ايماني ، اين پيمان را استوار نمي يافت و در پي آن اشکالاتي احساس مي کرد، بدين جهت در مرحله ي اول، دستور آن را آسماني و الهي اعلام کرد و با ازدواج فاطمه (س) با آنان موافقت نکرد. (14)
اما به هنگام خواستگاري علي (ع) براي ارزش نهادن به کرامت انساني زن و آزادي در انتخاب همسر و نيز الگودهي به ديگران، خطاب به فاطمه (س) فرمود: ماترين ؟ نظر تو در ارتباط با ازدواج با علي (ع) چيست ؟ (15)پس از اين مراحل ، ازدواج فاطمه (س) با علي (ع) با کمال سادگي و نهايت دقت انباشته از ايمان و صميميت برقرار گرديد، تا همان طور که قرآن کريم فلسفه ي آن را « برقراري مودت و رحمت » (16) بيان داشته، اين فلسفه تحقق عملي يابد و ديگران نيز اين شيوه ي زيبا و سرنوشت ساز را معيار زندگي عاقلانه و شرافت مندانه و سعادت مندانه قرار دهند، و اين معنا، در سراسر زندگي فاطمه (س) و علي (ع) در همه ي ابعاد، نمايش چشمگيري داشت.
 

3.همسرداري زهرا (س)

در قرآن کريم ، گروهي اززنان با تعبير : فالصالحات، قانتات ، حافظات للغيب ، (17) بانوان صالح و با ظرفيت معرفي شده اند که داراي دو ويژگي مهم ، در حضور و غياب همسران خويش هستند، يعني اين دسته از زنان، در برابر و حضور همسران، تواضع و فروتني و نرمش و سازگاري دارند و در غياب همسران نيز ، حافظ اسرار و شئون و حقوق مادي و معنوي شوهر مي باشند. 
طبيعي است که در پرتو اين صلاحيت ها و شايستگي ها، که دو محور کلي آن مطرح گرديد ، ده ها خصلت هاي اخلاقي و حقوقي مثبت و موفقيت پرور، و آرامش در زندگي ناشي مي گردد ، که فاطمه (س) داراي همه ي آنها بود و مي کوشيد با وجود کمبودها و تنگناها سخت زندگي آن روز، به هيچ وجه وسيله ي رنجش و آزردگي علي (ع) را فراهم نياورد و حتي خواسته کوچکي هم، که همسر را در مضيقه قرار دهد نداشته باشد ، که نمونه هايي از آن در تاريخ آمده است.
 
آري، پرهيز از زرق و برق ها و حتي صرف نظر کردن از برخي ضروريات زندگي به خصوص در آن شرايط، فاطمه (س) را در افق بلندي از شخصيت و هويت انساني قرار داده بود، که حتي بر حسب گواهي تاريخ ، روزي علي (ع) از فاطمه (س) در خواست مي کند، آن بانو چيزي از وي بخواهد و پس از اصرار و سوگند، فاطمه (س) بيمار مي گويد : اگر اناري باشد به آن ميل دارم ، که علي (ع) براي تهيه ي آن از خانه بيرون مي رود تا آن را فراهم آورد... (18) اما به هر حال سراسر زندگي فاطمه (س) و علي (ع) صفا و يک رنگي ، صداقت و درستي ، مهر و محبت و بلکه در سختي ها و مصائب مختلف سخت، با فداکاري و از خود گذشتگي فوق العاده انباشته است و نور ايمان کانون خانواده ي آنان، به همه جا پرتو افشاني مي کند.
 

4. عبادت و شب زنده داري 

اگر دامنه ي عبادت را به وظايفي که با انگيزه ي الهي و نتيجه ي خدمت رساني به جامعه صورت مي گيرد، تعميم دهيم، حضرت فاطمه (س) در اين قلمرو نيز با استفاده از ايده هاي قرآني نمونه ي کاملي بوده است، اما اگر عبادت به معناي خاص آن، به خصوص خالصانه ترين و مؤمنانه ترين آن را ، در قالب نماز و نيايش و شب زنده داري ، در نظر بگيريم، آن بانوي بزرگ به متابعت از پدر ، يد طولا و شيفتگي خاصي داشته است. 
قرآن کريم، چنين عبادتي را نشانه ي خردمندي و عقلانيت معرفي کرده و داستاني از آن را اين گونه به تصوير مي کشد: الذين يذکرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السموات و الارض ... ( آل عمران ، 191/3) ؛خردمندان و اولوالالباب کساني هستند که در حال ايستاده و نشسته و بر پهلو خفته، در همه ي حالات خدا را ياد، و نيايش مي کند و در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند.
 
در تفسير اين آيه ، عطاء بن ابي رياح روايت کرده :
 
روزي نزد عايشه همسر پيامبر (ص) رفتم و از او خواستم شگفت انگيز ترين چيزي را که در طي عمر خود از پيغمبر (ص) مشاهده کرده بيان کند، وي سراسر کارهاي پيامبر (ص) را عجيب توصيف نمود و درباره ي عجيب ترين آنها گفت : شبي از شب ها که پيامبر (ص) در منزل من بود به استراحت مي پرداخت ، هنوز آرام نگرفته بود، که برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز و راز و نياز با خدا اشک ريخت که جلو لباسش از اشک چشمش خيس شد، سپس سر به سجده گذاشت و آن قدر گريه کرد، که زمين از اشک چشم او خيش شد و اين اشک و ناله تا طلوع صبح ادامه داشت ، تا اين که بلال مؤذن او را به نماز صبح فرا خواند، اما وي مشاهده کرد آن حضرت گريان است ، گفت : شما که مشمول عنايت خدا هستيد، اين همه گريه براي چيست ؟
پيامبر (ص) فرمود: افلا اکون لله عبدا شکورا؟ آيا نبايد بنده ي شکرگزار خدا باشم ؟ چرا گريه نکنم ؟ خداوند در شبي که گذشت ، آيات تکان دهنده اي نازل کرد، سپس به خواندن پنج آيه آخر سوره ي آل عمران پرداخت و ادامه داد: واي به حال کسي که اين آيات را بخواند و در آنها نينديشد. (19)
فاطمه (س) از اين حالات مطلع مي شد و بارها اتفاق مي افتاد، که وقتي پيامبر (ص) علي (ع) و حسن و حسين (ص) ، سلمان فارسي ، عمار ياسر و گاهي ديگران براي ديدار يا انجام کاري وارد مي شدند، علاوه بر عبادت به معناي عام، او را در مصلا و محراب عبادتي که براي خود ترتيب داده بود مي ديدند. (20)
حسن بصري ( که يکي از زهٌاد هشتگانه بود، 112 هـ)(21) گفته است :
 
ما کان في هذه الامه أعبد من فاطمه (س ) کانت تقوم حتي تورم قدماه . (22)
در ميان اين امت ، عابدتر از فاطمه (س) وجود نداشت، آن قدر به عبادت مي ايستاد، که پاهاي وي ورم کرده بود.
 
در بياني وارد شده که خداوند به فرشتگان فرموده: بنده ي من فاطمه را مشاهده کنيد، چگونه در برابر من ايستاده که از خوف من بندهايش مي لرزد و با قلب و روح خود به عبادت من مي پردازد ... (23)

5.ديگر خواهي و ايثار 

تواصي به حق، که از ارکان سعادت انسان و جامعه است و مورد سفارش قرآن کريم قرار گرفته (24) خصلتي است که از ايمان و درون پاک خيرخواهانه نشأت مي گيرد و با پيمودن سير مراحل تکاملي ، به مرحله ي ايثار و تقدم ديگران بر خويشتن ، انسان را در مقام بلند درخشاني قرار مي دهد. 
تجلي اين دو خصلت متعالي را در موارد مختلف زندگي حضرت فاطمه (س) بارها مي توان يافت، که به سه نمونه اشاره مي شود:
 
1. امام حسين (ع) ازبرادر خود امام حسن(ع) روايت مي کند که شب جمعه اي مادرم فاطمه (س) را مشاهده کردم ، که در محراب عبادت خويش درحال نماز پيوسته رکوع و سجود انجام مي داد تا سفيده ي صبح طلوع کرد، من مي شنيدم ، که وي براي مردان و زنان با ايمان، زياد دعا مي کرد و هرگز براي خويش دعايي نکرد! گفتم : مادر جان! من هر چه گوش دادم براي ديگران دعا مي کردي ، چرا براي خود دعا نکردي، فرمود : همسايه حق تقدم دارد ! الجار ثم الدار. (25)
2. در سرگذشت ديگري ، که نتيجه ي روح ديگر خواهي و بلکه ايثار فاطمه (س) است، علاوه بر دعا جهت خير و سعادت افراد، رفتار ايثار گرانه ي آموزنده اي مشاهده مي کنيم.
 
ابن جوزي روايت کرده :
 
رسول خدا (ص) براي شب عروسي فاطمه (س) که پيراهن او کهنه و وصله دار بود ، پيراهن نوي خريداري کرده بود، در آن شب فقير تهي دست به خانه ي فاطمه (س) مراجعه کرد و ناله سر داد : که من از اهل بيت نبوت ، پيراهن کهنه اي مي خواهم ، فاطمه (س) تصميم گرفت پيراهن کهنه ي خود را به او بدهد، ناگاه به فکر آيه ي قرآن افتاد که مي فرمايد : لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون. ( آل عمران ، 92/3 بدين جهت ، در شب زفاف پيراهن نو شب عروسي خود را به فقير داد. (26)
3. زمخشري ، در تفسير « الکشاف » از ابن عباس روايت کرد:
 
وقتي حسن و حسين (ع) بيمار شدند ، پيامبر (ص) با گروهي از ياران به عيادت آنان رفتند، وقتي علي (ع) را در کنار آنان ديدند گفتند : اگر براي دو فرزندت نذري کني آنان شفا مي يابند، آن گاه علي (ع) ، پيامبر (ص) ، فاطمه (س) و فضه ي خدمتگزار ،نذر کردند اگر حسن و حسين (ع) بهبودي يابند، آنان سه روز ، روزه بگيرند، آن دو بهبودي يافتند و آنان روزه گرفتند، اما صبح روز اول فاطمه (س) متوجه شد براي افطار غذايي در خانه نيست ، ناچار علي (ع) سه کيلو جو قرض گرفت، فاطمه (س) با دستاس آن را آرد کرد و براي روز اول با آن آرد جو، پنج عدد نان پخت و آماده افطار شدند، که نيازمندي مراجعه کرد و غذا درخواست نمود، ناچار همه نان خويش را به او دادند و خود با آب افطار کردند، دو روز ديگر نيز بدين ترتيب گذشت و آنان با دادن غذاي خويش به يتيم و اسيري که تازه آزاد شده بود ، خود با آب افطار کردند و ديگران را بر خويش مقدم داشتند.
 
آري به قول زمخشري نيز ، بدين مناسبت سوره ي هل اتي نازل شد و آنان را ابرار ناميد، که در بهشت داراي مقام عالي هستند، چه اين که با ايثار و مقدم داشتن گرسنگان بر خويشتن و با وجود نياز ، به هنگام اداي نذر ، به خاطر خدا غذاي خود را به مسکين و يتيم و اسير داده بودند. (27)

6. آموزش ديگران 

قرآن کريم ، با بيان : و يعلمهم الکتاب ... ( بقره ، 129/2) پيامبر (ص) را به آموزش کتاب و حکمت و معارف دين مأمور مي کند. امام صادق (ع) فرموده : 
حضرت فاطمه (س) به حضور رسول خدا (ص) رسيد و برخي مشکلات و سؤالات خود را با آن حضرت در ميان گذاشت ، رسول خدا (ص) جزوه اي به آن بانو داد و فرمود: تعلمي ما فيها، آن چه در اين جزوه آمده بياموز، در آن جا آمده بود: من کان يؤمن بالله و اليوم الاخر، فلا يؤذي جاره... ؛ هر کس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، همسايه ي خودرا آزار نمي رساند، هر کس به خدا و قيامت ايمان دارد ميهمان خويش را گرامي مي دارد ، هر کس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، يا سخن حق مي گويد يا ساکت مي ماند. (28)
بر اساس اين آموزه نيز، فاطمه (س) خود را موظف مي ديد در هر فرصت مناسب خود را آموزگار ديگران بداند و معارف دين را به آنان آموزش دهد يا پاسخ گوي مردان و زنان باشد، که يکي از موارد آن چنين است :
 
امام حسن عسکري (ع) روايت کرده است :
 
زني به حضور فاطمه زهرا (س) رسيد و عرض کرد، مادري دارم که عليل و ناتوان است و درباره ي نماز خود با اشکالاتي مواجه مي شود، مرا نزد شما فرستاده تا مشکلات و سؤالات او را با شما در ميان گذارم، فاطمه (س) به سؤال اول زن پاسخ داد، زن پرسش ديگري مطرح کرد و جواب شنيد تا اين که سؤالات زن به ده سؤال رسيد و فاطمه (س) با حوصله ، جواب هاي هر يک را بيان کرد، ولي آن زن به خاطر سؤالات متعدد و خسته کننده شرمنده شد و گفت : بيشتر زحمت نمي دهم ! اما فاطمه (س) فرمود: نگران نباش و هر سؤالي داري مطرح کن ، زيرا من به خاطر جواب دادن هر سؤال پاداش خواهم داشت ، اگر کسي در مدت يک روز بار سنگيني را به بالاي پشت بام خانه يا ساختماني ببرد و در مقابل آن حق الزحمه معادل هزار دينار دريافت کند، آيا تحمل اين زحمت براي او نگراني دارد ؟ زن عرض کرد : نه . فاطمه (س) فرمود: من هم به خاطر هر جوابي که به تو مي دهم، از سوي خداوند پاداش خواهم داشت. بنابراين ؛ نگران نباش ، اين از آموزش هاي پدرم رسول خدا (ص) است ، که دانشمندان پيرو مکتب ما ، روز قيامت به ميزان دانش و علومي که در جهت ارشاد مردم به کار گرفته اند، محشور مي شوند و داراي مقام بلند خواهد بود و به آنان خطاب مي شود، اي کساني که سرپرستي يتيمان آل محمد (ص) را به عهده گرفته ايد و پدران روحاني و رهبران ديني بوده ايد، پاداش بزرگ خود را دريافت داريد.
 
سپس فاطمه ( س) ادامه داد : اي زن ! خداوند بر چنين عالماني لباس هاي فاخري مي پوشاند، که هر تار و پود آن از تمام پديده هايي که آفتاب بر آن مي تابد ، يک ميليون بار با ارزش تر است ، زيرا همه ي پديده هاي عالم ، دستخوش تيرگي و کدورت هستند، جز علم و دانش ، که تأثير آن ماندگار است. (29)
باري ، احاديث و معارف زيادي به منظور يک سلسله آموزش هاي رفتاري وارد شده ، ولي متأسفانه برخي احاديث آن بزرگوار را بيش از 18 مورد ندانسته اند. (30) در حالي که محقق ارجمند مرحوم شيخ احمد رحماني همداني ، 83 مورد از احاديث حضرت زهرا (س)جمع آوري نموده (31) و 29 مورد آن را اين جانب در کتاب «فاطمه ، الگوي زن مسلمان » که با موضوع کتاب تناسب داشته با ترجمه و اندکي شرح آورده ام. (32)

7. تعليم و تربيت فرزندان 

قرآن کريم ، به همه ي اهل ايمان دستور مي دهد ، خويشتن و اعضاي خانواده ي خود را ، از آتش دوزخ ( حفظ کنند) و نگه دارند : يا ايها الذين آمنوا قوا انفسکم و أهليکم نارا. (تحريم ، 6/66)
نگه داشتن خويشتن، به ترک گناه و لغزش ها و پرهيز از پيروي تمايلات نفساني است و نگه داشتن اعضاي خانواده، به تعليم و تربيت ، امر به معروف و نهي از منکر و پيشگيري از لغزش ها و آلودگي مي باشد.
 
اين جهات، وظيفه ي اجتناب ناپذير هر فرد مسلمان است و بر اساس اين آموزه ، فاطمه زهرا (س) که در بستر وحي پرورش يافته و رسالتي فوق العاده احساس مي کند، تعليم و تربيت همه جانبه را با جديت نسبت به فرزندان خويش به کار مي گيرد.
 
فاطمه (س) براي دست يابي به اين هدف مهم تعليم و تربيتي ، از گفتن اذان و اقامه با سرودن نغمه ي توحيد در گوش حسن و حسين (ع) و نيز انتخاب نام زيبا و پرمعنا براي آنان با درخواست از پيامبر (ص) آموزش آنان را آغاز مي کند. (33) حضرت حسن(ع) را از کودکي براي يادگيري به مسجد مي فرستاد تا پيام پيامبر (ص) را دريافت کند. (34) تفريح و بازي کودکانه با آنان برقرار مي سازد. (35)مسابقه خطاطي و کشتي گيري صورت مي دهد. (36) به حضور و غياب آنان توجه جدي مي نمايد. (37) در غذا و لباس، محبت و عدالت به کار مي گيرد. (38) و بالاخره با روز خوابان کودکان و غذاي کم به آنان دادن، براي بيدار ماندن و عبادت در شب قدر (39) شيوه هاي مختلف و متنوع تعليماتي و تربيتي را معمول مي دارد.
 

8.کار، در خانه

تلاش و کار و فعاليت و به کار گيري نيروها و انرژي ها، جوهر حياتي زندگي انسان هاست و عضو عاطل و باطل ، اصولا در نظام خلقت وجود ندارد. قرآن کريم با صراحت مي فرمايد: ليس للانسان الا ما سعي . (نجم ، 39/53) براي انسان ، جز آن چه تلاش مي کند، محصول ديگري نيست. 
و نيز قرآن دستور مي دهد : فاذا فرغت فانصب . ( انشراح ، 7/94)
هر گاه از کار مهمي فارغ شدي ، به کار مهم ديگري اقدام کن. همه ي پيامبران و امامان (ع) و همه ي پيشوايان ديني ، کار و تلاش و فعاليت جدي داشتند و لحظه اي از کوشش و تلاش غفلت نمي کردند.
 
حضرت فاطمه (س) نيز کار و تلاش زيادي انجام مي داد. در اوايل ازدواج با علي (ع) به حضور پيامبر (ص) رسيدند و آن حضرت کارهاي داخل خانه را به فاطمه (س) سپرد و کارهاي بيرون را به علي (ع) واگذار نمود و فاطمه (س) بارها از اين تقسيم کار ، اظهار خشنودي و رضايت مي کرد. (40)
علي (ع) به مردي از « بني سعد » مي گويد : مي خواهي داستاني از زندگي خود و فاطمه (س) را براي تو بازگو کنم ؟ فاطمه (س) محبوب ترين کس نزد رسول خدا (ص) بود، او در خانه ي من آن قدر با مشک آب کشيد، که بند مشک در سينه ي او جاي گذاشت و آن قدر دستاس ( آسياب) کرد ، که کف دست او پينه بست و آن قدر خانه را جاروب نمود ، که لباس او رنگ خاک گرفت و آن قدر براي غذا پختن آتش زير ديگ افروخت که لباس او سياه و چرکين مي شد. (41)
فاطمه (س) براي گرفتن خدمتگزار به حضور پيامبر (ص) رفت، ولي با توجه به اين که هنوز مهاجران آواره اي در « صفه ي مسجد » زندگي مي کردند، آن حضرت دادن خدمتگزار به فاطمه (س) را روا نداشت ، بلکه به منظور تقويت روحيه و برکت معنوي در زندگي ، 33 تسبيح ، 33 بار تحميد و 34 مرتبه تکبير را به فاطمه آموخت ، تا از اعطاي خدمتگزار بهتر باشد. (42)
جابر بن عبدالله انصاري نيز روايت کرده :
 
پيامبر (ص) فاطمه (س) را ديد، که پيراهني بسيار خشن و کم ارزش پوشيده ، با يک دست آسياب مي کند و در همان حال فرزند خود را شير مي دهد ، آن حضرت در حالي که اشک مي ريخت فرمود: دخترم ! سختي هاي اين دنيا را تحمل کن تا به شيريني و حلاوت هاي آخرت دست يابي ، فاطمه (س) حمد نعمت هاي الهي را به جاي آورد و به همين مناسبت ، آيه بر پيامبر (س) نازل شد : ولسوف يعطيک ربک فترضي. ( ضحي ، 5/93) پروردگار تو، آن قدر به تو عطا خواهد کرد ، که خشنود شوي.(43)

9.دفاع از امامت

سه سال بعد از بعثت و تبليغ پنهاني ، وقتي آيه : و انذر عشيرتک الاقربين (شعراء، 214/26) نازل شد تا پيامبر (ص) قوم و خويشان نزديک خويش را آشکارا به اسلام دعوت نمايد، آن حضرت به علي (ع) دستور داد، آنان را که چهل نفر بودند، با پختن ران گوسفندي که برکت يافت، با غذا پذيرايي کند، آن گاه در ميان آنان خطابه اي که با دعوت به توحيد شروع مي شد ايراد کرد و اعلام داشت : أمرني الله تعالي أن أدعوکم اليه ، فأيکم يؤازرني علي هذا الأمر ، أن يکون أخي ، و وصيي و وخليفتي فيکم ؟ اما جز علي (ع) که از همه کم سن و سال تر بود، کسي اين دعوت را نپذيرفت . (44)
فاطمه ي کوچک ناظر اين صحنه بود و محتواي آيه قرآن و رسالت پدر و موضوع جانشيني بعد از آن حضرت را مي شنيد. بدين جهت ، به منظور متابعت پيامبر (ص) همه ي افکار و اعمال خويش را تنظيم نمود و در اين راه چنان که مطالعه کرديم، انواع سختي ها و تلخي را به جان خريد، اما مهم ترين رفتار مؤمنانه ، شجاعانه و مجاهدانه آن بانوي بزرگ را در دفاع از مقام والاي امامت علي (ع) همسرش که جانشين به حق پيامبر (ص) بود مي توان دانست ، که سه نمونه حساس آن را اشاره مي کنيم :
 
1. پس از و فات رسول خدا (ص) که مجراي خلافت و امامت عوض شد، فاطمه (س) سوار بر مرکب و علي (ع) نيز درحالي که دست حسن و حسين (ع) را به دست گرفته بود. (45)
شبانه در خانه هاي انصار رفتند و براي امامت علي (ع) ياري جستند، ولي متأسفانه ، آنان با پاسخ : اي دختر رسول خدا (ص) شما دير آمديد و ما قبلا بيعت کرده ايم ! اگر علي (ع) همسر تو زودتر مي آمد با او بيعت مي کرديم، حاضر به ياري نشدند و فاطمه (س) با ناراحتي فرمود: علي (ع) وظيفه ي خود را انجام داد، مردم هم کاري کردند ، که پاداش آن را همان چيز داد.(46)
2. محمود بن لبيد مي گويد :
فاطمه (س) پس از و فات رسول خدا (س) پيوسته کنار مزار شهداي احد و به خصوص حمزه ي سيد الشهدا مي رفت و به گريه و سوگواري مي پرداخت ، يکي از آن روزها نزد آن بانو رفتم ، او را تسلي و دلداري دادم و سؤال کردم : آيا رسول خدا (ص) قبل از وفات خويش درباره ي امامت علي (ع) به طور خصوصي و يا صريح چيزي گفته بود ؟!
فاطمه (س) فرمود: من از تو تعجب مي کنم ، مگر داستان غدير خم را فراموش کرده اي ؟ علاوه بر اين ، از پدرم شنيدم که مي فرمود : علي (ع) بهترين جانشين من است ، و بايد بدانيم ، که آن حضرت فرمود: حکايت علي (ع) حکايت کعبه است که مردم بايد سراغ آن بروند ، نه اين که کعبه دنبال مردم حرکت کند. (47)
3. حساس ترين و مهم ترين رفتار حضرت زهرا (س) به منظور دفاع از امامت علي (ع) و بلکه کيان اسلام ناب ، خطابه ي معروفي است ، که آن حضرت آن را پس از وفات رسول خدا (ص) در مسجد مدينه خطاب به همه ي مهاجران و انصار ايراد فرمودند، که احمد بن ابي طاهر (380هـ) معروف به ابن طيفور، و ديگران آن را روايت کرده اند و محتواي اين خطابه را فاطمه (س) با دانش و معرفتي که از پيامبر (ص) آموخته، بر اساس معارف توحيدي ، تبيين موضوع مهم نبوت ، معرفي قرآن ، فلسفه احکام ، زحمات و خدمات رسول خدا (ص) براي نجات امت از نکبت جاهليت و نيز موقعيت همسرش علي (ع) را در نظر پيامبر (ص) معرفي مي کند و به نکوهش غاصبان و ياران سست عنصر مي پردازد ، تا بلکه به راه حق آيند و از وادي انحراف و هلاکت رهايي يابند . (48)اما..
 

پي نوشت : 

1.تاريخ الامم و الملوک ، 229/2.
2.تاريخ يعقوبي ، 25/2.
3. بحار الانوار، 188/18.
4. همان ، 60/18.
5. اسد الغابه ، 439/5؛ بحار الانوار ، 17/19 و 25.
6. تاريخ يعقوبي ، 35/2؛ تاريخ پيامبر اسلام /168.
7. السيره النبويه ، 129/2؛ تاريخ يعقوبي ، 39/2؛ تاريخ پيامبر اسلام /214-217.
8. همان.
 
9. بحار الانوار ، 65/19- 66.
10. فاطمه الزهراء من المهد الي اللحد /104.
11. بحار الانوار ، 31/20.
12. همان ، 88/20 ؛ فاطمه من المهد الي اللحد /106.
13. تفسير نور الثقلين ، 629/3؛ بحار الانوار ، 33/43.
14. کافي ، 328/5؛ من لايحضره الفقيه ،249/3؛ بحار الانوار ، 93/43.
15. بحار الانوار ، 93/43 ؛ فاطمه من المهد الي اللحد /114-119.
16.سوره ي روم ، آيه ي 21.
17. سوره ي نساء، آيه ي 34.
18. رياحين الشريعه ، 143/1.
19. تفسير منهج الصادقين ، 410/2.
20. فاطمه من المهد الي اللحد /172-173.
21. الکني و الالقاب ، 76/2؛ فرهنگ عميد 0 تاريخ جغرافيا /375.
22. بحار الانوار ، 84/43.
23. فاطمه من المهد الي اللحد ، /173.
24.تواصوا بالحق ... سوره ي والعصر ، آيه ي 3.
25. علل الشرايع 182/1؛ بحار الانوار ، 82/43.
26. نزهه المجالس ، 226/2 ؛ فاطمه من المهد الي اللحد/127.
27. الغدير ، 111/3؛ احقاق الحق ، 171/3؛ فاطمه من المهد الي اللحد /164.
28. کافي ، 667/2؛ فاطمه من المهد الي اللحد /190.
29. منيه المريد /32؛ بحار الانوار ، 3/2.
30. الثغور الباسمه /52.
31. فاطمه الزهرا (س) ؛ بهجه قلب المصطفي /265-308.
32. فاطمه ؛ الگوي زن مسلمان /139-159.
33. بحار الانوار ، 238/43-240.
34. همان .
 
35. همان ، 286/43.
36.همان /286 و 309.
37. همان /316.
38. همان /283.
39. همان ، 10/94.
40. قرب الاسناد /55، ح 160؛ بحار الانوار ، 81/43.
41. مسند احمد بن حنبل ، 329/2؛ بحار الانوار ، 82/43.
42. الثغور الباسمه /22؛ بحار الانوار ، 83/43 و 89.
43. مجمع البيان ، 505/5 ؛ بحار الانوار ، 86/43.
44. تاريخ الامم و الملوک ، 217/2؛ الارشاد ، مفيد /29.
45. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ، 47/2.
46. الامامه و السياسيه، 12/1؛ بحار الانوار ،355/28.
47. اسد الغايه ، 31/4؛ فضائل الخمسه ، 176/1.
48. بلاغات النساء /12-14؛ شرح حديد ، 216/16- 217؛ الاحتجاج ، طبرسي 141/1- 131؛ بحار الانوار ، 220/29-230.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
لطفا ما را با نظرات خود راهنمایی فرمایید. emamhassan.askari@yahoo.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما مخاطب عزيز در مورد وبلاگ چيست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 426
  • بازدید کلی : 5,866
  • کدهای اختصاصی